ترنم های یک زن

ساخت وبلاگ
رد پای تو را گرفتموقتی لابلای نخل های سر به فلک کشیدهبوی دریا می آمدو صدای امواج مرابه سوی خاطرات تو می کشیدمیان شن ها می دیدمت،در آسمان بالای سرم بودیمابین موج ها سرک می کشیدیو دریا نام ترا تکرار می کرد...یاد توتمام پروانه ها را سفید می کندو پشت پنجره ام می آورد + نوشته شده در  جمعه دوازدهم آبان ۱۴۰۲ساعت 13:37&nbsp توسط نسرین  |  ترنم های یک زن...
ما را در سایت ترنم های یک زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sheroshoor19 بازدید : 38 تاريخ : شنبه 20 آبان 1402 ساعت: 14:56

تفنگ وقتی بد نبودکه دو انگشت چسبیده ی برادرم بودو صدای گلوله از دهانش شلیک می شد: کی یووو…دشمن به زمین می افتاددوست بر سر دو انگشتش فوت می کرد: پوففف.دوست و دشمن،دست بر گردن هم راهی یک سفره می شدندو جنگ تمام می شد. + نوشته شده در  شنبه هشتم مهر ۱۴۰۲ساعت 14:19&nbsp توسط نسرین  |  ترنم های یک زن...
ما را در سایت ترنم های یک زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sheroshoor19 بازدید : 28 تاريخ : شنبه 6 آبان 1402 ساعت: 4:59

موقع رفتن

نگفته بودی کی باز می گردی.

در تمام صفحات تقویمم نوشتم:

شاید امروز بیاید.

+ نوشته شده در  شنبه بیست و دوم مهر ۱۴۰۲ساعت 7:24&nbsp توسط نسرین  | 

ترنم های یک زن...
ما را در سایت ترنم های یک زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sheroshoor19 بازدید : 24 تاريخ : شنبه 6 آبان 1402 ساعت: 4:59